تازه دارم می فهمم چی شده و چه کسی رو از دست دادم.
یک دنیای جدید، یک زندگی جدید.
می خواستم چیدمان اتاقم رو بهم بزنم، یه بخاری کوچولوی دیواری بخرم تا گرم بشه و ساعت های کنار هم بودنمون بیشتر توی اتاق من سپری بشه.
حیف.
امان از قسمت.
کم کم باید معنی قسمت رو بفهمم.
دلم میخواد یه گوشه دنج پیدا کنم و تا خود صبح زار بزنم.
کارم از گریه کردن گذشته.
درباره این سایت